پیام بهبودی

راهنمای کارکرد قدم ها/سنت ها/مفاهیم

پیام بهبودی

راهنمای کارکرد قدم ها/سنت ها/مفاهیم

سنت یکم ایران / لیستی از کارهایی که مطابق سنت اول در سطح عمومی انجام داده اید بنویسید:

متن اصلی سوال: لیست اعمال و رفتار مطابق سنت اول خود را در سطح خانواده ، اجتماع و جهان بنویسید:

 

  1. پاک بودن و دادن پیام بهبودی : مسلما بیماری اعتیاد از مهمترین مشکلات جامعه امروز ماست و من به عنوان معتاد در حال بهبودی وظیفه دارم تا حد امکان برای حل این مشکل قدم بردارم و با پاک ماندن و رساندن پیام بهبودیم به دیگران از طرق مختلف ، به رعایت این سنت در سطح خانواده و اجتماع کمک  کنم .
  2. مطابعت از قوانین نانوشته خانواده : منظورم حرکت در جهت منافع همه اعضاء خانواده است نه تک روی کردن و ساز مخالف زدن . تعهد به سرنوشت تک تک اعضاء خانواده و گاهی ایثار و گذشت آنجا که حق با من است به منظور پیشرفت همگی اعضاء خانواده در دستور کارم است .
  3. ادامه تحصیل : به ارتقاء فکری خودم و خانواده و اجتماع کمک می کند . سعی می کنم تا آنجا که مقدور باشد همچنان در کنار سایر کارهایم درسم را ادامه بدهم .
  4. مشارکت های اجتماعی : شامل خیلی موارد می شود از جمله شرکت در انتخابات و مراسم های عمومی ، کمک به حل برخی از مشکلات پزشکی هموطنان مانند اهداء خون ، شرکت در ورزشهای همگانی و ترویج ورزش بین مردم ، شرکت و عضویت در گروه ها ی امدادی مثل آتش نشان داوطلب و امدادگر و نجات غریق داوطلب در فصل تابستان و غیره ...
  5. حفظ محیط زیست : از موارد مهم رعایت سنت اول در بیرون از انجمن است . بر همه افراد کره زمین واجب است به خاطر حفظ منابع طبیعی کشورهایشان کوشش کنند تا منافع جهانی همه افراد بشر در کل تامین شود . ما یک زمین بیشتر نداریم و اگر در هر نقطه ای از زمین در این مورد کوتاهی شود زیانش را همه جهانیان می بینند .

سنت یکم ایران / لیست اعمال و رفتار مطابق سنت اول خود را بنویسید:


  1. شرکت روزانه در جلسات بهبودی: سعی می کنم به طور مداوم در جلسات بهبودی شرکت کنم . اگر لازم باشد مشارکت می کنم و حواسم هست که مشارکتم سازنده باشد و حامل پیام بهبودی . سعی می کنم کاری انجام ندهم که امنیت جلسه به هم بخورد . متوجه تازه واردان هستم و از آنها حمایت سالم می کنم .
  2. خدمت : در حال حاضر خدمتی در گروه ندارم . البته دلیل آن دادن فرصت خدمت به تازه واردین و سایر اعضاء انجمن است . سعی می کنم از راه های دیگری از جمله اینترنت به همدردانم خدمت کنم .
  3. شرکت در جلسات اداری گروه : در جلسات اداری گروه شرکت می کنم و سعی می کنم مانند اوایل بهبودی نباشم ، یعنی الان از منافع و غرایض شخصی ام می گذرم و برای اتحاد و همفکری و همدلی بین اعضاء تلاش می کنم . مثل سابق غرض ورزی نمی کنم و فرصت اشتباه کردن را به اعضاء می دهم . به طور کلی باند بازی را کنار گذاشتم و همه اعضاء گروه خودم و سایر همدردان را به طور مساوی نگاه می کنم و خودم را هم در بین آنها می بینم . به کارهایی که به من مربوط نمی شود دخالت نمی کنم . مثلا مسایل شخصی اعضاء گروه .
  4. رعایت گمنامی : سعی می کنم در مشارکت ها و جلسات قدم و صحبتهای دوستانه گمنامی کسی را نشکنم . این خیلی مهم است! همانطور که می دانیم کل انجمن ما بر اصل گمنامی بنا شده است و رعایت این اصل وظیفه تک تک ماست
  5. تماس داشتن با گروه های دیگر : هر وقت گروهی تازه راه اندازی می شود ، در جلسات آن شرکت می کنم و تا آنجا که مقدور باشد گروه جدید را حمایت می کنم . هر جا که باشم به جلسات همانجا می روم و اصولا فرقی بین جلسات اینجا و آنجا نمی گذارم . همچنین در کارگاه های قدم و سایر کارگاههایی که توسط کمیته ها تشکیل می شود حضور دارم .

سنت یکم ایران / لیست اعمال و رفتارهای خلاف سنت اول خود را در انجمن بنویسید :

متن اصلی سوال: لیست اعمال و رفتارهای خلاف سنت اول خود را در انجمن بنویسید و پس از بیان علت ، عوامل زیر بنایی آنرا بیان کنید و سپس بگوئید که اگر می خواستید طبق این سنت عمل کنید باید چه می کردید؟  

 در اوایل ورودم به برنامه با بچه ها کلوپ می زدیم و آقاجون بازی ( باند بازی )هم بین ما رواج داشت . 

 اوایل جلسه ای که می رفتم در پارکی بود و قبل از جلسه با بچه ها حرکات نامناسبی داشتیم و این به امنیت گروه ما لطمه می زد و خلاف سنت یکم بود . 

اوایل ، در مواقعی به خاطر عدم تحمل دیگران با آنکه کاری نداشتم از شرکت در جلسات اداری گروه طفره می رفتم و حتی گاهی به همین دلیل به جلسه هم نمی رفتم! چون احساس می کردم به نظر من اهمیتی نمی دهند ( گاهی پیش می آمد که من نظر درستی در موردی داشتم ، اما گروه کار دیگری می کرد و ضربه می خورد ) . من می خواستم خدمتگزاران را کنترل کنم تا کاری را که من می خواهم انجام دهند چون فکر می کردم به خاطر تجربه ام باید حرف من را بدون مراجعه به وجدان گروه انجام بدهند! 

متاسفانه گاهی اوقات مشارکت هایم به سمت تیراندازی به سوی دیگر دوستان می رفت . می خواستم جواب مشارکت آنها را بدهم و ناخواسته گمنامی خیلی ها را می شکستم . 

در اوایل ورودم به انجمن به جلسه ای در شمال شهر می رفتم که مختلط بود . نیت من صحیح نبود ، بنابرین چیزی  از آن جلسات نگرفتم! 

در گروه ما شخصی بود که نماینده بین گروهی بود و من به دلایل شخصی از او خوشم نمی آمد! با اطلاعاتی که از زندگی خصوصی او داشتم در گروه ترور شخصیتی اش می کردم تا عاقبت در جلسه اداری او را برکنار کردند و من به هدفم رسیدم!!!

سنت یکم ایران / آیا بعد از پاکی توانستید این اصل را در مورد سوال قبل رعایت کنید ؟

متن اصلی سوال: آیا پس از پیوستن به انجمن موفق شده اید این اصل را در مورد سئوال قبل رعایت کنید؟ مثال بزنید:

بله ، تا اندازه ای  این اصل را رعایت می کنم . من کم کم  به منافع همه فکر می کنم . همین که الان پاک هستم و سر کار می روم و از این بابت خسارتی به خانواده و اجتماع نمی زنم کاربرد سنت یکم در خارج از انجمن است . دارم سعی می کنم در حل مسائل و مشکلاتی که پیش روی خانواده ام و اجتماع است کمک کنم . به طور مثال در بخش پزشکی سه سال پیش به عضویت انجمنی درآمدم و اجازه دادم در صورت مرگ مغزی ام اعضای بدنم به اشخاص دیگری هدیه شود . در بانک  سلولهای بنیادی عضو شدم تا در صورت نیاز بتوانند از سلولهای بنیادی من برای نجات بیماران دیگر استفاده کنند . همین طور مرتبا خون اهدا می کنم ... در بخش دیگری  تحصیلاتم را ادامه می دهم و دیگر اعضاء خانواده و دوستانم را هم به اینکار تشویق می کنم چون می دانم  برای آینده خودم و اجتماع مفید تر خواهیم  بود . در بخش مشارکت های سیاسی هم فعال هستم و به سرنوشت کشورم خیلی اهمیت می دهم ، کارهای هنری انجام می دهم ، ورزش می کنم ، در زمینه محیط زیست  فعالیت می کنم و تا آنجا که می توانم ( عقلم قد می دهد ) خسارتی به منابع طبیعی کشورم نمی زنم . فکر می کنم بتوانم این فعالیت ها را هم در راستای رعایت سنت یکم خارج از انجمن بگنجانم ...

سنت یکم ایران / در رابطه با هر یک از موارد سوال قبلی مثالی بیآورید:

متن اصلی سوال: در رابطه با هر یک از موارد سوال قبلی ، مثالی بیآورید که نشان دهد چگونه قبل از پیوستن به انجمن این اصل را زیر پا می گذاشتید؟

در سوال قبلی گفتم که بزرگترین اشتباهم در گذشته خود محوریم بود ، هرگز نتوانستم با آن شرایط رابطه درستی با خانواده و اجتماع داشته باشم . از دوران کودکی در خانواده نقش منفی داشتم ، هیچ مسئولیتی را نمی پذیرفتم ، من قانون خودم را داشتم و به چهارچوب های کاری و اخلاقی خانواده و اجتماع به دیده تمسخر نگاه می کردم؟ احساس تفاوت داشتن با دیگران چشم مرا کور کرده بود ، فکر می کردم برای این دنیا و مردمانش زیادی هستم و اینها قدر من را نمی دانند! با همین توجیه ، به خودم حق می دادم هر بلایی که دلم می خواهد سر اطرافیانم بیاورم . چون خودم را آدم مهمی؟! تصور می کردم سعی نمی کردم به دیگران نزدیک بشوم ، برعکس دائما در حال دور شدن از همه بودم ... دائما در حال برآورده کردن غرایز شخصی ام بودم و به منافع مشترکی که با خانواده و اجتماع داشتم توجه نمی کردم . هیچ کسی در مقابل خودخواهی های من امنیت نداشت ، از کودکان بیگناه گرفته تا حیوانات زبان بسته را قربانی امیالم می کردم ...