بله چون در گذشته زیر بنای احساسات و رفتار من همه در جهت منفی بود در برخورد با این احساسات همیشه دچار مشکل میشدم.
خشم، غرور، حسادت، انتقاد و سرزنش دیگران ( در این سوال منظور داشتن این احساسات با زیر بنای منفی است ) هر کدام یک نشانه است . این احساسات به ما میگویند که یک جایی از کارما غلط است و باید اصلاح شود.
یک نمونه که الان میتوانم ذکر کنم آوردن منشی به شرکتمان توسط من است. اوایل به نظر میرسید نیت من خیر است . اما وقتی دوستم با او رابطه دوستی برقرار کرد همه چیز به هم ریخت و یک شبه شدم همه کاره آن دختر. به طوری که دائم مواظب کارهایش بودم و بلاخره همین دخالت های بی جا کار دستم داد. مجبور شدم اخراجش کنم . برای انتقام حقوقش را ندادم. بعد هم آمد دعوا و غیره...سرتان را درد نیاورم آخر این ماجرا با بازداشت موقت و دو سه میلیو ن پول و کلی آبروریزی تمام شد و البته هنوز هم گرفتاریهایش ادامه دارد ( بعد از ده سال )
وقتی الان به این ماجرا نگاه میکنم میبینم همه موارد بالا بعلاوه احساسات و رفتارهای دیگر در آن دخیل بوده اند. اولش ترس بوده و غرور کاذب، بعد هم حسادت و خشم . در وسط و آخر این ماجرا هم انتقاد و سرزنش دیگران قراردارد.