پیام بهبودی

راهنمای کارکرد قدم ها/سنت ها/مفاهیم

پیام بهبودی

راهنمای کارکرد قدم ها/سنت ها/مفاهیم

قدم سوم/ باانجام چه کاری میتوانید بگویید درقدم سوم زندگی میکنید؟

همانطور که قبلا هم گفتم به نظر من زندگی با تکیه بر مفهوم دعای آرامش یعنی زندگی در قدم سوم . دخالت نکردن در اموری که در حیطه وظایف ما نیست ، مهمترین نتیجه ای است که ، با خواندن و تفکر در دعای آرامش و کار کردن قدم سوم نصیب ما میشود . من پا را از این فراتر می گذارم ! میخواهم به شما بگویم که نتیجه درست کارکردن دوازده قدم ، سنت و مفهوم رسیدن به درک درستی از همین ، دعای آرامش است!

قدم چهارم/ نکا تی که باید هنگام نوشتن ترازنامه قدم ۴ رعایت کنیم:

+ قبل از نوشتن ترازنامه قدم چهارم مطمئن شوید شرایط روحی مناسب را ، برای کار کردن این قدم دارید.( با راهنمایتان در این رابطه صادقانه مشارکت کنید )...

+ قبل از این که شروع به نوشتن کنید ، به هر نحوی که میتوانید با نیروی برتر ارتباط برقرار کنید ( خواندن دعای آرامش ، رفتن به جایی که در شما حالت روحانی ایجاد میکند ، خواندن نماز یا زانو زدن ، مراقبه کردن ) وقتی احساس کردید، آماده هستید ،شروع به نوشتن کنید... 

+ از تجربه قدم چهار ،دوستان بهبودی ،استفاده کنید. راه کارها و تجربیات دوستانی که این قدم را کار کرده اند ، راه گشا است.( راهنمای قدم )...

+ مشارکت در مورد مطالب قدم چهار در جلسات ( البته آنهایی که گفتنشان در جلسه مجاز است ) به شما کمک میکند ، این قدم را راحتتر بردارید.

+ در طی نوشتن قدم چهار ، همیشه دفترچه کوچکی به همراه داشته باشید. هر جا مطلبی را به یاد آوردید ، فورا یاداشت کنید و سر فرصت در دفتر قدمتان بنویسید.

+ سعی کنید برای نوشتن قدم چهار برنامه ریزی منظمی داشته باشید . اگر به صورت مداوم و روزانه باشد نتیجه بهتری خواهید گرفت. 

+ نوشتن در جایی که در آنجا آرامش دارید مهم است. نوشتن در مکانهای معنوی به شما کمک زیادی خواهد کرد.

+ دفتر قدم چهار ، را همیشه در جای امنی نگه دارید. اگر فکر میکنید ممکن است افراد غیر مجازی به آن دسترسی پیدا کنند ، آنرا به صورت رمز و کد بنویسید تا فقط خودتان بتوانید آنرا بخوانید . اشاره به بخشی از موضوع ، گاهی کفایت میکند. زیرا با دیدن آن هم خودتان میفهمید چه نوشته اید و هم میتوانید در صورت نیاز آنرا برای راهنما توضیح بدهید. 

+ توجه داشته باشید که هر موضوع و اتفاقی که در گذشته ، موجب رنجش شما شده ، میتواند در ترازنامه ، جا داشته یاشد.افراد،اشیاء،مکانها،غذاها،قیافه افراد ،لهجه ها ،یک شغل خاص ، وسایل نقلیه،شهرها،کشورها،فلسفه ها،دولتها،سیاستمدارها،حیوانات و خیلی چیزهای دیگر... 

+ اگر در این برنامه به دنبال بهبودی هستید ، خیلی مهم است که ، نگاه دقیقی به گذشته خود داشته باشید. طبیعی است که نخواهید به برخی از اتفاقات گذشته و دوران کودکیتان نگاه کنید! ( به خصوص تجربیاتی که ممکن است در امور جنسی داشته باشید). به این نکته توجه داشته باشید که قسمت بسیار بزرگی از بیماری ما را ، انکار همین واقعیتها تشکیل میدهد. اگر نمیتوانید در مورد این وقایع ، ترازنامه بنویسید بهتر است ، دوباره قدمهای قبلی را کار کنید. آنقدر به این کار ادامه دهید ، تا برای نوشتن تمایل پیدا کنید. توصیه من این است که برای این قدم سنگ تمام بگذارید! هر کاری که لازم است انجام بدهید، تا شهامت نوشتن ترازنامه  کامل در شما پیدا شود.  

+ فقط  موارد مشابه و آنهایی را که در یک مقطع زمانی ، اتفاق افتاده اند، یکجا بنویسید (به دلیل اینکه ممکن است برخی از رنجشها ، در زمانهای مختلف بر روی بخشهای مختلف شخصیت ما تاثیر بگذارد)... 

+ خیلی مهم است که ، به نقش خودمان در رنجشهایمان ، بعد از همه نگاه کنیم! زیرا اگر اول ، به نقش خودمان نگاه کنیم ، جایی برای گله از دیگران باقی نمی ماند!  

+ از تجربه احساساتی که هنگام نوشتن قدم چهار دارید ، نترسید! ( با یادآوری تجربیات گذشته ، ممکن است همان احساسی که آنموقع داشتیم ، زنده شود ) در قدم چهار ما میخواهیم با احساس خشم ، رنجش و نفرت سرکوب شده خود ، مواجه شویم و با کمک نیروی برتر آنها را حل و فصل کنیم . وظیفه قدم چهار این است که ما را از دوران کودکی مان ؟ عبور داده و به بزرگسالی برساند! 

+ در مورد رنجشهای جنسی بنویسید (این رنجشها طیف بسیار گسترده ای دارد! ممکن است بعد از بارها قدم کار کردن ، متوجه بشوید که دلیل برخی از اعمال و رفتارتان ، به خاطر رنجشهای جنسیتان است)!  

+ در مورد شخصیت کاذبتان بنویسید. بگویید بازی کردن این رل ، چه عواقبی را برایتان رقم زده است و موجب بروز چه رنجشهای دیگری شده... 

+ بخشی از اتفاقات ممکن است ، در هیچ کدام از دسته بندی هایی که ما آوردیم نباشد و ندانیم در کدام دسته بندی قرار میگیرد. مثلا ممکن است در مورد مسایل جنسی ندانیم که رنجش است یا غیره...این چیزها را در جدول اتفاقات مهم زندگی می نویسیم.

+ تجربه نشان داده ، افشاء به یک باره ترازنامه قدم چهار، میتواند خطرناک باشد. معمولا قبل از رفتن به قدم پنجم ، گاهی مجبور میشویم برای گرفتن راهنمایی ، برخی از بخشهای قدم چهارم را ، با گروه و راهنمایمان مشارکت کنیم. عکس العمل راهنما به این مشارکتها تکلیف ما را برای کار کردن قدم پنجم ( با او ) روشن میکند. راهنماهایی که به قول بچه ها ، کارشان درست است ، پا به پای رهجو ، در مورد ترازنامه خودشان ، صحبت خواهند کرد! معمولا نحوه کار به این صورت است که راهنما ، موضوع و راز مهمتری را ، نسبت به رهجویش افشاء میکند! این کار دو فایده دارد: هم راهنما ترازنامه خود را دوباره مرور میکند و هم اعتماد رهجو را بیشتر به خودش جلب میکند. 

+ از نظر مقدار نوشتن و زمان ، معمولا اگر پیوسته بنویسیم یک ماه نوشتن کفایت میکند . از نظر مطلب باید آنقدر بنویسیم ، که راضی شویم! احساس کنیم این مقدار نوشتن کافی است ( نباید چیزی را که میدانیم در این قدم جای میگیرد، از قلم بیندازیم ) البته در صورت لزوم ، میتوانیم در زمانی که قدم های بعدی را کار میکنیم دوباره به قدم چهارم برگردیم و ترازنامه خودمان را تکمیل کنیم . 

+ وقتی نوشتن را به پایان بردیم ، در آخر هر ستون موارد مشابه را ، با هم جمع میزنیم. مثلا مواردی را که غرور عاملش بوده ، جمع میزنیم . اینطوری میفهمیم که کدام نقص شخصیتی در ما بیشتر فعال است!...همچنین میفهمیم با چه کسانی بیشترین مشکل را داریم! اولویت بندی نواقص نشان میدهد که ترسهای ما اغلب از چه چیزی ناشی میشود! مثلا ترس از صحبت در جمع... 

+ یک نکته مهم دیگر این که موقعی که دارید به سوال ها پاسخ میدهید ، زمان سوال را در نظر داشته باشید! شما باید در ترازنامه ، قضاوت آنموقع خود را ، از ماجرا بنویسد(همان قضاوتی که موجب رنجش شده است). 

+ در بخش رنجشهای که حاضر به بخشش نیستیم ، باید با دقت و هوشیاری بیشتری عمل کنیم. اگر بعد از کار کردن این بخش باز هم نتوانستید ببخشید ، دعا کنید. زاری و ندبه کنید . از خداوند بخواهید که قدرت این کار را به شما بدهد....ممکن است ، دوباره با موضوع این رنجش روبرو شوید و رنجش شما عمیقتر شود. با دعا کردن حالت تعادلتان را حفظ میکنید و حداقل رنجشتان بیشتر از این نمیشود!  

+ مهمترین نکته در نوشتن ترازنامه قدم چهارم این است که ، شما بتوانید نقش مخرب خود را در حوادثی که فکر میکردید ، در آنها کاملا بیگناهید پیدا کنید! ( مخصوصا آنجایی که دیگران هم به شما حق میدهند و میگویند اگر آنها هم بودند نمی بخشیدند!) اگر نتوانستید به این نقش  منفی و مخرب خود برسید ، در واقع نتوانسته اید این قدم را کار کنید!

قدم چهارم/ جدول مربوط به رنجشها ، خشمها و نفرتها:

خشم نفرت رنجشدلیل رنجشبه کجای من برخورد؟از چه می ترسیدم؟کدام ضعف زیربنای آن بود؟چرا این موضوع ادامه دار شد؟باعث شد  چه عکس العملی نشان بدهم؟واکنش طرف مقابلم چه بود؟واکنش بعدی من چه بود؟در این ماجرا به چه کسانی صدمه زده ام؟
 پدرم  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...
 کارم  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...
 ماشینم  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...
 پیاده روی  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...  ...

   

    در جدول بالا ، شکل کلی جدولی که مربوط به خشم ، رنجش و نفرت میشود را آوردم. شما میتوانید جدولها را از بیرون (جلسات) تهیه کنید (از طریق راهنما). متاسفانه در جدول بالا ، جای کافی برای نوشتن جواب وجود ندارد و من به آوردن جدول و توضیحی که در پستهای بعدی (درمورد اصطلاحات جدول) میدهم اکتفا می کنم! اما همانطور که می بینید ، در ستون اول برخی از عنوانهایی را که ممکن است از آنها رنجش داشته باشیم آورده ام (برای مثال). در ضمن ، در زیر ستونهای که در زیر نام برده شده ، این مطالب را هم باید اضافه کنید:  

ستون سوم:به کجای من برخورد؟اعتماد به نفس؟امنیت اجتماعی یا مالی؟غرور ویاامورجنسی؟

ستون پنجم:کدام ضعف عامل آن بود؟غرور؟خشم؟حسادت؟شهوت و یا طمع؟ 

ستون ششمچرارنجش ادامه دار شد؟عدم صداقت؟تصورات باطل؟خود خواهی؟بی ملاحظگی؟

قدم چهارم/ معنی تصورات با طل چیست؟

یعنی این که فکر کنیم ، همه باید مثل ما فکر کنند! و یا این که هیچ عیب و نقصی در کارشان نباشد! با داشتن این تصورات اجازه اشتباه و خطا را به خودمان و دیگران نمیدهیم! نمیخواهیم بپذیریم که انسانها جایز الخطا هستند و هر کسی ممکن است اشتباه کند! 

علت بیشتر ترسهای ما داشتن تصورات باطل است! این نقص از دوران کودکی در ما رشد میکند و عدم پذیرش اشتباهات ما ، توسط والدین و اجتماع مسبب آن است. گویا ما متقاعد میشویم که نباید هیچ اشتباهی را مرتکب شویم و نباید به دیگران هم اجازه بدهیم  اشتباه کنند! ( یکی از بدترین تصورات باطل ما ، اصرار به کنترل کردن خودمان و دیگران است! زیرا ما فکر میکنیم موفق به این کار میشویم ، در حالی که این تصوری خیالی و باطل است)...

وقتی رنجشهای قدم چهار را مینوشتم ، به رنجشهای که از پدرم داشتم رسیدم. سوالات مربوطه را که نوشتم ، متوجه شدم چقدر در مورد پدرم ، دچار تصورات باطل بوده ام! فهمیدم تمام رنجش و نفرت من از پدرم به خاطر این بوده که من فکر میکردم ، چون او پدر است باید در مورد فرزندش که من باشم همیشه بدون نقص و اشتباه عمل کند! چه تصور باطلی! مگر میشود پدری را پیدا کرد که هرگز در زندگیش مرتکب اشتباهی نشده باشد؟ وقتی صادقانه به زندگی پدرم نگاه میکنم می بینم در مورد من خیلی هم خوب عمل کرده است! ( مخصوصا زمانی که به نقش مخرب خودم ، نگاه میکنم ). پدرم در سن پنج سالگی پدرش را از دست داده ، از کودکی روی پای خودش بوده و خرج مادر و خواهرش را سالهای زیادی متقبل شده است! با این که هرگز طعم محبت پدر را نچشیده بوده ( الان که خوب نگاه میکنم میبینم ) همیشه سعی میکرد پدر خوبی برای ما باشد! توصیه اش به من و برادرانم درس خواندن بود! می گفت اگر بخواهید درس بخوانید، اگر لازم باشد فرش زیر پایم را هم میفروشم و خرج تحصیل تان میکنم! در حالی که خودش پنج کلاس بیشتر سواد نداشت! ( به این نتیجه رسیده بود که ما بیشتر از ارث و میراث نیاز به علم و معرفت داریم ) وقتی به گذشته میروم و پدرم را بدون تعصب نگاه میکنم ، حس احترامم نسبت به او برانگیخته میشود! فکر میکنم با شرایطی که او داشته هر کاری را که میتوانسته ، برای من انجام داده! او را تحسین میکنم و  از صمیم قلب از خدا آرزوی سلامتی و طول عمرش را دارم! ( لازم به ذکر است که ، تا قبل از آمدن به انجمن ، سایه پدرم را با تیر میزدم )!؟...  

کارکردن قدم چهارم به من ، فهماند که ، در مورد همه آدمهای دور و برم و حتی خودم دچار تصورات باطل بوده ام و به همین دلیل بوده که نمیتوانستم با آنها و خودم کنار بیایم!

قدم چهارم/ معنی بی ملا حظگی چیست؟

یعنی شخص بر اساس سن و شرایط موجود ( شرایط واقعیعمل نکند. خیلی مواقع افراد بزرگسالی را میبینیم که مثل بچه های شش ، هفت ساله رفتار میکنند! در خطاب به این گونه افراد معمولا میگویند که اینها بی ملاحظه هستند. نقص بی ملاحظگی از خودمحوری می آید و شخص قادر نیست ، بجز منافع و شرایط خودش ، به چیز دیگری توجه کند! البته باید به این نکته توجه داشت که فقط رفتار کودکانه داشتن را نمیتوان بی ملاحظگی نامید! به نظر من کارهای را که افراد به صورت افراطی انجام میدهند ، به دلیل داشتن نقص بی ملا حظگی شان است. کما این که به ظاهر سودی هم برای خود شخص و یا دیگران داشته باشد! 

وقتی داشتم تراز قدم چهارمم را می گرفتم ، متوجه شدم ، بیشتر رنجشها و خشمهای که داشتم ، به خاطر وجود ، نقص بی ملاحظگی ام بوده است... 

عدم درک شرایط دیگران و عدم توانایی تحلیل درست رفتار آنها، اهمیت ندادن به نقطه نظرات سایرین ، توجه نکردن به خواسته های دیگران ، قبول نکردن مسئولیت های فردی و اجتماعی گروه سنی ای که شخص در آن گروه جای میگیرد و حتی افراط در انجام مسئولیت ها و وظایف ، اصرار و پافشاری غیر منطقی برای رسیدن به خواسته ای و به قول معروف یلخی عمل کردن از علائم بارز بی ملاحظگی است.