در تعریف کلی : عاجز کسی است که بر خلاف اراده خود کاری را انجام می دهد و مترادف آن : نداشتن کنترل ، از دست دادن کنترل و نداشتن حق انتخاب است . در مورد مواد مخدر : عاجز کسی است که حق انتخاب و کنترلی بر روی نوع مواد مصرفی ، زمان مصرف ، مقدار مصرفش ، محل مصرف و دوستان هم مصرفی اش ندارد .
من در زمان مصرفم با هضم این کلمات مشکل داشتم ، برای من این طوری جا افتاده بود که باید همیشه خودم را قوی و نفوذ ناپذیر نشان بدهم ! در حالی که کم و بیش اثرات مخرب اعتیاد را در زندگی ام می دیدم ! در همه حال سعی می کردم خودم را مسلط بر امور نشان بدهم چون به نظر من عاجز کسی بود که دچار نقص عضو ظاهری و یا روانی است ! مسلما افرادی از این دست همیشه نیازمند توجه و مراقبت دیگران هستند و من این را نمی خواستم ! در گذشته وقتی که در سخت ترین شرایط جسمی و روحی بودم حاضر نمی شدم خودم را عاجز نشان بدهم - تنها مورد استثناء زمانی بود که خمار بودم آن موقع عاجز که سهل بود برای رسیدن به مواد مخدر هر کاری می کردم .
واقعیت این است که درک درستی از عجز برای من - به عنوان معتاد در حال بهبودی - هنوز هم میسر نیست . در طی چند سال گذشته بارها و بارها قدمها را مرور کردم و هر بار در قدم اول به عجزهای بیشترم پی بردم . هر چه بیشتر جلو می روم خودم را در مقابل ضعف های اخلاقی و وابستگی های ناسالم دیگرم کوچکتر و عاجزتر می بینم .
دوستان بهبودی از شما ممنونم
با سلام" سهرابم معتاد"
منم قبلا" با این مساله مشکل داشتم و برام خیلی سخت بود که به جلسات بروم و خودم را معتاد معرفی کنم/چون من در روستا هستم و انگشت ننما میشدم...ااما بر خلاف میلم عمل کردم و رفتم ولی پس از مدتی از جلسات دوری کردم////اما نتنونستن زیاد دوام بیارم لغزش کردم والان فقط پاکی خودم برام مهمه /برام مهم نیست کی دراره ام چی قضاوت میکنه چون من بدون جلسات نتونستم پاک بمانم//شما اگه بتونید خیلی خوبه امیدوارم موفق باشین
سلام داداش گل خدا رو شکر میکنم که با وبلاگت اشنا شدم داداش خسته نباشید میگم تو این مملکت کسایی هستن که مثل من جلسه نمیرن و مشکل دارن واسه جلسات پس تو به عنوان ابزار خداوند میمونی واسشون .من میخوام اگه اجازه بدی تموم وبلاگت رو بنویسم تو دفتر چون نه دوست بهبودی دارم و نه راهنما. به کارت ادامه بده و از خدا میخوام که همیشه کمکت کنه .
درود به تو دوست همدرد . از تجربت ممنون. میخوایتم قدم یک بنویسم .