پیام بهبودی

راهنمای کارکرد قدم ها/سنت ها/مفاهیم

پیام بهبودی

راهنمای کارکرد قدم ها/سنت ها/مفاهیم

قدم سوم/ مفهوم هوای نفس از نظر شما چیست؟

هوای نفس یک میل درونی است که ، در صورت توجه و بها دادن زیاد به آن و اجرای فرامین لذت جویانه اش ، ما را در دام خود گرفتار میکند!  

عمل به دستورات نفس ، ما را در یک پیله نامرئی گرفتار میکند! وقتی ما به غرایض طبیعی خود بیش از حد اهمیت بدهیم و برای سر پوش گذاشتن بر روی مشکلات دیگرمان ، از آنها سوء استفاده کنیم ، به اصطلاح می گویند که بنده هوای نفس مان هستیم! در زندگی ما معتادان ( یا افراد مبتلا به بیماری اعتیاد )، عدم توانایی کنترل هوای نفس زیاد به چشم میخورد: مواد مخدر ، سکس ، راحت طلبی...متاسفانه ( و با عرض پوزش باید گفت:) بر خلاف بخش روحانی و انسانی ما ، بخش حیوانی مان ، خیلی خوب رشد کرده است!  

در افراد متعادل همیشه بین بخش حیوانی و انسانی فرد تعادل و بالانس وجود دارد ، اما متاسفانه ما ، همیشه می خواهیم ته هر چیزی را در آوریم و در کارهایی که از آنها لذت میبریم ، به شدت افراط می کنیم...

قدم سوم/ آیا هوای نفس موجب دردسرتان شده؟ چند مثا ل بزنید:

در متن اصلی سوال گفته شده : آیا میل و اراده شخصیتان ، موجب دردسرتان شده و برایتان اشکال به وجود آورده؟ چند مثال بزنید: 

توجه کنید ! نکته خیلی مهم : چون این سوال بیشتر به مسائل جنسی می خورد ، باید خیلی مراقب باشید که این بخش از نوشته هایتان به صورتی باشد که فقط خودتان بتوانید آن را بخوانید و در صورت لزوم از روی آن برای راهنمایتان توضیح بدهید ( بهتر است به صورت رمز و کد بنویسید )... 

وقتی به گذشته نگاه میکنم متوجه میشوم که متاسفانه همه افکار و رفتارم برای فرو نشاندن هواهای نفسانیم بوده است ! برای من خیلی سخت است که الان بخواهم بخشی از تمایلات نفسانیم  را زیر ذره بین ببرم ! ( به دلیل تعدد موضوعات )...اما همان طور که در بالا اشاره کردم زیر بنای ۹۰٪ تمایلات نفسانی ما به مسایل جنسی برمیگردد. شما هم میتوانید بر حسب مورد ، آنها را به صورتی که گفتم در دفترتان بنویسید. هدف این سوال این است که ما به عنوان معتاد بفهمیم ، در گذشته و حال ، چقدر مطیع هوای نفسمان بوده ایم یا هستیم!

قدم سوم/ از نظر شما متکی بودن به خدا چه مفهومی دارد؟

در متن اصلی سوال گفته شده:{مفهوم واقعی اتکا به خدا آزادی و بی نیازی است} از نظر شما متکی بودن به خدا  مفهومش چیست؟ 

هر وابستگی ، نیاز به همسو و هم جهت شدن دارد ، بجز وابستگی به خدا ، که به ما اختیار در عمل داده است. به عبارت دیگر {خدا تنها قدرتی است که اتکا به او آدم را وابسته نمیکند} ( منظور وابستگی منفی است )...چرا که وابستگی حقیقی و منطقی وابستگی به خداست... 

وابستگی یکی از شاخه های مهم بیماری اعتیاد ماست! اگر این وابستگی نبود هرگز معتاد نمی شدیم ! ما همیشه به یک یا تعدادی از نقصهای شخصیتیمان ( جنبه های مختلف بیماریمان ) وابسته هستیم ! حتی اگر همه انرژی خود را بکار بگیریم ، بدون کمک نیروی برتر قادر نخواهیم بود ، یکی از این نقصها ، یا جنبه های بیماریمان را مهار کنیم!

پس از قطع مصرف و آمدن به جلسات ، با کمک گروه ، راهنما و نیروی برتر ، از شدت وابستگی ما به مواد مخدر کم میشود ، حتی ممکن است برخی از روزها فراموش کنیم که یک روزی مواد مصرف می کردیم! اما وابستگی به مواد مخدر ، معمولا پس از قطع مصرف ، تبدیل به وابستگی به غذا ، سکس ، نواقص شخصیتیمان و یا سایر وابستگی ها میشود! مانند وابستگی منفی به گروه و راهنما! (دلیل به وجود آمدن سنتها ی انجمن این است که ما را از وابستگی منفی به گروه و راهنما رها کند).

قدم سوم/ مفهوم دعای آرامش چیست؟ توضیح دهید:

دعای آرامش:{ خداوندا ، آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر بدهم .

و شهامتی، که تغییر دهم آنچه را که میتوانم. 

و دانشی را که تفاوت این دو را بدانم.

به نظر میرسد کسی در درک دو بخش اول دعای آرامش مشکل نداشته باشد . اما منظور از {دانشی عطا فرما که تفاوت این دو را بدانم } کمی پیچیده است! در طول دوران بهبودی و پاکی ممکن است هر کس برداشت متفاوتی از دعای آرامش داشته باشد! اما به طور کلی ما از خدا میخواهیم که در تعیین مرز بین کارهای که مربوط به ما و خودش است به ما کمک کند!(از طریق گروه ، راهنما و کارکرد قدم یازده) 

به طور کلی هدف از خواندن دعای آرامش رسیدن به دو چیز است: 

اول اینکه: وقتی من در افکار معتاد گونه ام غرقم و دارم با بیماریم به پیش میروم ( وسوسه دارم ) خواندن دعای آرامش این شانس را به من میدهد که دوباره افکارم را در جهت مثبت سازماندهی کنم . 

دوم اینکه: خواندن دعای آرامش مرا از تاج و تخت خدایی پایین می آورد و تقریبا در جای خودم (جایگاه انسانی) قرارم میدهد!  

دعای آرامش برای ما مثل یک نقشه و پازل است! با کنار هم گذاشتن سه بخش دعای آرامش ما یک شکل واحد به دست می آوریم که میتوان آن را بهبودی نامید! 

معنی والاتر دعای آرامش به ما میگوید که هر یک از ما انسانها مسئول کردار و رفتار خودمان هستیم و اگر هر کس سهم خود و وظیفه انسانیش را درست انجام بدهد در نهایت مثل تکه های پازل یک شکل با معنی را درست میکنیم همچنین به ما گوشزد میکند در زندگی و افکار دیگران دخالت بی جا نکنیم . 

دعای آرامش به من نشان میدهد که من یک انسان ناچیزم در میان میلیاردها انسان و موجودات دیگر ...محدوده کاریم را هم نشان میدهد. منظور از دانشی عطا فرما استفاده از تجربیات گروه و راهنما و مراقبه شخصی میتواند باشد. در حال حاضر خواندن و بکارگیری دعای آرامش موجب شده از مسئولیت کاذبی که در اثر خودمحوری هایم احساس میکردم رها شوم و انرژی ام را صرف کارهایی بکنم که به من مربوط است!

همانطور که قبلا اشاره کردم در هر دوره ای از بهبودی دعای آرامش میتواند معنی خاصی را القا کند . به نظر من دعای آرامش میخواهد بگوید که اگر هر یک از ما،به بهبودی و ارتقاء روحانی خودمان توجه کنیم نه تنها پاک خواهیم ماند بلکه این امکان وجود دارد که بتوانیم به پاک ماندن دیگران هم کمک کنیم اما به هیچ وجه حق نداریم پاکی و پایبندی اشخاص به اصول روحانی را کنترل کنیم! (سنت یازدهم )

دلیل اینکه ما از خدا میخواهیم این توانایی ها را به ما بدهد این است که ما بزرگترین دشمن خودمان هستیم و فقط خداوند میتواند بدون قضاوت ما را هدایت کند! ما حتی در مورد خودمان هم قضاوت ناجوانمردانه می کنیم!

قدم سوم/ آیا قدم اول و دوم شما را برای قدم سوم آما ده کرده اند؟

عبور از قدمهای یک و دو ، یک پروسه و فرایند است . هر کدام از آنها میخواهند ، یک نتیجه گیری را ، برای من (ما) رقم بزنند. قدم اول مرا از تضاد ، جنگ و گردن نگرفتن اشتباهاتم آورد به ، اقرار و ناتوانی! قدم اول به من میگوید: ای انسانی که ادعای کنترل جهان را داری! تو از کنترل این یه ذره چیز (مواد) هم عاجز هستی! البته این نتیجه گیری یک روزه اتفاق نیفتاد! مدتها طول کشید تا به اصطلاح من از رو بروم و پوزه ام به خاک مالیده شود! قدم اول به من فهماند که باید کوتاه بیایم و گردنکشی به صلاحم نیست! قدم دوم به من فهماند که من دیوانه ای بیش نیستم و به اصطلاح حسابی گذاشت تو کاسه ما! قدم دوم به من فهماند که این فکری که فکر میکردم خیلی خوب کار میکند و راه حل های بکری دارد دوزار ارزش ندارد! چون بیمار و ناسالم است! دیگر نمیشد زیر حرفم بزنم و یا بعدا حرفم را انکار کنم! من با دست خودم با پاسخ به سوالات قدم ، به این نتیجه گیری رسیدم! بله! با آدم کله خرابی مثل من که ادعای کنترل جهان را دارد ، اما از کنترل خودش هم عاجز است ، باید اینگونه صحبت کرد تا شاید به خودش بیاید! همانطور که قبلا هم گفتم ، فکر من هیچ وقت با من رو راست نیست! من نیاز دارم همیشه دنیا را از درون همین قدم یک و دو نگاه کنم! با بکارگیری این دو قدم اجازه نمیدهم ، بیماری ام شستشوی مغزیم بدهد! و آماده می شوم در قدم سوم اراده و زندگیم را به نیروی برترم بسپارم!